آخرین به‌روزرسانی:

Inside Track

American: ˌɪnˈsaɪdˈtræk British: ɪnˈsaɪdtræk

معنی‌ها و نمونه‌جمله

(در میدان دو) مسیر درونی (که کوتاه‌تر است)

موقعیت خوب، وضع بهتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

He has the inside track in the elections.

او در انتخابات وضع بهتری دارد. (احتمال بردن او بیشتر است)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inside track

  1. noun advantageous position
    Synonyms:
    lead control head start mastery winning position connections right people flying start networking commanding lead

ارجاع به لغت inside track

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inside track» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inside track

لغات نزدیک inside track

پیشنهاد بهبود معانی